به نام خدا 


روزی رنی جوان در حال قدم زدن بود . همان طور که قدم میزد ناگهان عقربی را دید که در آب افتاده و دست و پا میزد . تصممیم گرفت عقرب را نجات دهد . دست خود را دراز کرد ولی عقبرب او را نیش زد . زن دوباره تلاش کرد تا عقرب را از آب بیرون بکشد ولی دوباره او را نیش زد .

رهگذری ، او را دید . متعجب شد . از او پرسید که چرا با اینکه عقرب تو را نیش میزند میخواهی نجاتش دهی ؟

زن لبخندی زد و گفت این طبیعت عقرب است که برای حفاظت از خود نیش بزند ولی طبیعت من عشق ورزیدن است .

تقدیم به کسانی که تا حالا عقرب های زیادی نیششون زده ولی باز هم عشق ورزیدن !!!