به نام خدا




یکی از کشاورزان منطقه ای، همیشه در مسابقات ، جایزه بهترین غله را به ‌دست می‌آورد و به ‌عنوان کشاورز نمونه شناخته شده بود. رقبا و همکارانش، علاقه ی شدیدی برای فهمیدن راز موفقیت او داشتند . به همین دلیل ، او را زیر نظر گرفتند و مراقب کارهایش بودند. پس از مدتی جستجو ، سرانجام با نکته‌ عجیب و جالب روبرو شدند .

این کشاورز پس از هر نوبت کشت ، بهترین بذرهایش را به همسایگانش می‌داد و آنان را از این نظر تامین می‌کرد . بنابراین ، همسایگان او می‌بایست برنده‌  ی این مسابقه‌ شوندنه خود او!

کنجکاویشان بیشتر شد وتلاش فراوان کردند اما به نتیجه ای نرسیدند . سرانجام ، تصمیم گرفتند ماجرا را از خود او بپرسند و پرده از این راز عجیب بردارند .

کشاورز دانا، در پاسخ به پرسششان گفت چون جریان باد، ذرات بارورکننده غلات را از یک مزرعه به مزرعه‌ دیگر می‌برد، من بهترین بذرهایم را به همسایگان می‌دادم تا باد ، ذرات بارورکننده نامرغوب را از مزرعه‌های آنان به زمین من نیاورد و کیفیت محصول‌های مرا خراب نکند !

همین تشخیص درست و صحیح کشاورز، توفیق کامیابی در مسابقه‌های بهترین غله را برایش به ارمغان می‌آورد .

گاهی اوقات لازم است با کمک به رقبا و ارتقاء کیفیت و سطح آنها ، کاری کنیم که تاثیرات منفی آنها را برای خود دفع کنیم .