کلبه ی قصه

داستان های جالب و آموزنده درباره همه چیز

۲۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طنز» ثبت شده است

خوشبخت کردن

به نام خدا


زن: عزیزم! یادت هست روز خواستگاری وقتی ازت پرسیدم چرا می خوای با من ازدواج کنی، چی جوابم دادی ؟
شوهر: آره، دقیقا یادمه که چی گفتم،
گفتم می خواهم یک نفر را در زندگی خوشبخت کنم.

ادامه مطلب...
۱۳ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۴۹ ۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
امیر رضا

چهار برادر

                        به نام خدا

   

چهار برادر خانه شان را به قصد تحصیل ترک کردند و آدم های موفقی شدند. چند سال بعد، بعد از میهمانی شامی که با هم داشتند در مورد هدایایی برای مادر پیرشان که دور از آنها در شهر دیگری زندگی می کرد، صحبت میکردند.

ادامه مطلب...
۱۱ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۲۳ ۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
امیر رضا