به نام خدا
کوه نوردی قصد داشت قله ی کوهی بلند را فتح کند . پس از سال ها تلاش و تمرین برای سفرش آماده شد . سفرش را آغاز کرد . به بالا رفتن ادامه داد تا زمانی که هوا کاملا تاریک شد . سیاهی شب همه جارا فرا گرفته بود و دیدن آسمان شب در آن هوای تاریک از آنجا تماشایی بود . چیزی به صعودش به قله نمانده بود که پایش لیز خورد و با سرعت به سمت پایین سقوط کرد .